دردسر های یک سارا !

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

دردسر های یک سارا !

من به آزادی باد و باران،من به آزادی حسرت که نمی خواهم از آن یاد کنم،باز هم معتقدم...

خدافظی

بستم و رفتم رد زندگیم.خوش باشین

میدونی شاید در اون لحظه بهت غر بزنم ولی بعدش که یاد چشات میوفتم دلم یه جوری میشه و فکر میکنم کاش یه خورده خوش اخلاق بودم.


یک ساعت از خاطرات یک روانی