مدتهاست داری با خودت فکر میکنی.به چی؟؟؟؟خودت هم نمیدونی؟؟؟
انگار که به صبح از خواب بیدار شدی و دیدی مثل این سریال که اکثر بلاگرهارو شیفته کرده(خداییش نمیدونم چی داره که شما دوسش دارین اینجا که تو رنکینگ سریالهای معمولیه.)لاست .تو هم تو دنیای خودت گم شدی.
مشکلت یه خورده با اونا فرق داره میدونی کجایی. نمیدونی چرا؟؟؟؟حالا باید چی کار کنی؟؟؟؟
چند وقته دارم فکر میکنم من دارم لوز مای مایند میشم یا دنیای من داره با این سرعت فرو میریزه؟؟؟؟
در این راستا برای بهتر کردن حال خودمان.میخواهیم خودمان و دوست جانمان و علی جانمان رو کشان کشان به سینما برده و هنر نمایی هموطن خوشگلمان را دست جمعی تماشا کنیم.
راستی اگه اهل کتابین میخوام یه کتاب محشر رو که منو یه دوهفته حسابی مشغول کرده بود بهتون معرفی کنم.اسمش قصر شیشه ایه.نوشته جانت والز.
انقدر این کتاب جایزه از روزنامه های مختلف گرفته که باورتون نمیشه.
نمیدونم ایران از کجا میتونین تهیه کنین.شرمنده حتی نمیدونم ترجمه شده یا نه.
ولی اگه نشده به گیلاس توصیه میکنم ترجمش کنه.
راستی من خوبم.فقط گم شدم.نگران نباشین زودی پیدا میشم.شایدم شدم که اومدم نوشتم.
به هر حال خوبم.
فکر کنم........
خانم خیلی ممنون که مارو کشان کشان بردید سینما و کلی مستفیض و مشعوفمون کردین :) :* وگرنه که به خودمون بود عمرن حال پاشدن و رفتن به سینما رو نداشتیم!
به علی جان هم سلام مخصوص برسونید و بفرمایید از مصاحبتشون محظوظ شدیم :)
دیگه هم غصه نخوریا...قول می دم زود زود همه چی درست شه... خودمم حتمن برات سوال می کنم از دانشگاه... بووووووووووووس
خواهش و بوس متقابل.
ایشان هم از مصاحبت حضرت عالی محضوض شدن بسیار.
خداوندگار متبارک ومتعالی از دهان همچون شکرتان بشنود.
مرسی.
بازم خدا رو شکر که پیدا شدی...
می خوایین این فیلمی که گلشیفته بازی کرده ببینید.. اگر دیدی بیا بگو چه جوری بوده می خواستم آنلاین بخرم.. ترسیدم بی خود باشه..
باز نری حاجی حاجی مکه ... زود زود بیا...
از وبلاگ سارا پیدات کردم .شما هم خاطرات عروسیت رو نوشتی ؟امیدورام دست از نوشت نکشی
سارا جونم زودتر پیدا شو چون من بعد از مدتها اومدم وب بازی... دلم هم برات تنگیده. آدرس جدیدم رو داری که؟